کد مطلب:246050 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:289
احمد بن حدید می گوید
برای انجام مناسك حج عازم مكه بودیم، راهزنان در میانه ی راه به ما حمله كردند و آنچه داشتیم به غارت بردند.
به مدینه كه رسیدیم، من در كوچه ای اتفاقا به امام جواد برخوردم. امام مرا به منزل دعوت كردند و از حال و روزم پرسیدند.
در میان گفتگو به ماجرای راهزنان و بردن اموال دوستان اشاره كردم. وقت خداحافظی امام فرمان دادند كه برایم لباس و مقداری پول بیاورند و فرمودند: «پولها را میان دوستان تقسیم كن، به همان اندازه ای كه دزد از آنها برده است.»
من از امام تشكر و خداحافظی كردم و به هنگام تقسیم پول میان دوستان دیدم كه امام دقیقا به همان اندازه ای مرحمت كرده اند كه راهزنان به یغما برده اند. [1] .
[ صفحه 90]
به مدینه كه رسیدیم، من در كوچه ای اتفاقا به امام جواد برخوردم. امام مرا به منزل دعوت كردند و از حال و روزم پرسیدند.
در میان گفتگو به ماجرای راهزنان و بردن اموال دوستان اشاره كردم. وقت خداحافظی امام فرمان دادند كه برایم لباس و مقداری پول بیاورند و فرمودند: «پولها را میان دوستان تقسیم كن، به همان اندازه ای كه دزد از آنها برده است.»
من از امام تشكر و خداحافظی كردم و به هنگام تقسیم پول میان دوستان دیدم كه امام دقیقا به همان اندازه ای مرحمت كرده اند كه راهزنان به یغما برده اند. [1] .
[ صفحه 90]
[1] بحارالانوار - جلد 50 - صفحه ي 44.